تبیان «نابسامانیهای مسلمانان» را ریشه یابی کرد
وبسایت فرهنگی اطلاعرسانی تبیان همزمان با روزهای پایانی ماه صفرالمظفر و در مقاله ای دینی به بررسی و تحلیل «ریشه نابسامانی های مسلمانان» پرداخت.
به گزارش روابط عمومی سازمان تبلیغات اسلامی، بخش تاریخ و سیره معصومین(علیهم السلام) موسسه فرهنگی اطلاعرسانی تبیان این مقاله را بر اساس احکام اسلامی تهیه و منتشر کرده است.
حجتالاسلام والمسلمین معین شرافتی در این مقاله می نویسد:« این روزها مصادف با رحلت حضرت محمد(صلیاللهعلیهوآله) است.پیامبری که آخرین و برترین طبیب الهیست و ما را دنیا به پیروی از او می شناسند.پیامبری که کاملترین دین الهی را ابلاغ کرد و به بهترین صورت وظیفه رسالت را در عمر شریف خویش به انجام رساند و امروز بعد از ۱۴۰۰ سال ما صاحب دینی هستیم که نسخههای شفابخش آن به برکت تلاش های پیامبر به دست ما رسیده و تا روز قیامت بهترین و بیشترین کارایی ها را دارد. دینی که سعادت دنیا و آخرت ما را تضمین کرده؛ ولی در کنار این ویژگیها وقتی با خود خلوت می کنیم و نگاهی به کوچه و خیابان و بازارها می اندازیم؛ کمتر بوی تبعیت از این آیین رستگاری و پیروی از آن دلسوزترین طبیب را حس میکنیم. کمتر رسم مسلمانی و سنّت نبوی را میبینیم. مگر آمار طلاق، خیانت و تجاوز بالا نرفته و روز به روز شاهد آشکار شدن اختلاسی جدید نیستیم؟ چرا باید درگیر مشکلاتی چنین باشیم؟ ریشه این نامسلمانیها و نا بسامانیها کجاست؟ درست است که آخر الزمان شده و فتنهها و هجمههای جنگ نرم ما را مورد هدف قرار داده، اما کجای کار تقصیر ماست و ما کم گذاشتیم؟ حضرت محمد(صلیاللهعلیهوآله) پاسخ این پرسشها را در سه عامل عنوان کردند. سه عاملی که سبب هلاکت و فلاکت امّت پیامبر معرفی شده و حضرت از بروز آنها در بین پیروانش بیمناک بودند؛ عواملی که به آنها میپردازیم.اولین عامل را پیامبر "شُحّاً مُطاعاً" معرفی کردند. یعنی طمعی که با بخل همراه باشد و پایان نپذیرد. یعنی حرص و آز، یعنی ثروت برای ثروت و نه ثروت برای خدمت یا ثروت برای تولید. اگر ثروت را برای تولید، خدمت یا کارآفرینی بخواهیم؛ به آن طمع نمیگویند و بلکه ثروتی است که چرخ های اقتصادی را می چرخاند و به پول ملی ارزش می بخشد، تورم را کاهش داده و کارها را سامان می دهد. کسی که دنبال چنین اهدافی باشد؛ طمع کار نیست و هیچ گاه به خود اجازه نمی دهد تا دست به اختلاس بزند یا به دنبال کسب ثروت از راه های نامشروع باشد. اما اگر ثروت اندوزی به خودی خود هدف باشد؛ فرد تنها به بیشتر شدن حساب ها و دارایی ها، آن هم در خارج از کشور می اندیشد و به فکر کسب حلال یا برگرداندن پول در چرخه اقتصادی نیست.این اولین عاملی است که پیامبر از آن بر امت خویش ترسیده و اگر ما کمی چشمان خود را باز کنیم می بینیم که تا چه حد گرفتار آن هستیم. این طمع مخرب را می توان با طول اَمل یا داشتن آرزوهای بلند پیوند زد. صفت زشت و ناپسندی که از خودخواهی نشأت میگیرد و اهداف فردی را بر خیر و صلاح اجتماعی ترجیح میدهد. در چنین شرایطی است که فرد به خود اجازه دزدی و استفاده از اموال نامشروع را میدهد یا برای انجام انواع خیانتها و گناهان اقدام میکند. باز در حدیث دیگری پیامبر از گرفتار شدن امتش به این مورد نیز بیان خطر کردند و آن را سبب فراموش شدن آخرت و آخرت محوری از زندگی مسلمانان برشمردند»
متن کامل در اینجا قابل مشاهده است.
حجتالاسلام والمسلمین معین شرافتی در این مقاله می نویسد:« این روزها مصادف با رحلت حضرت محمد(صلیاللهعلیهوآله) است.پیامبری که آخرین و برترین طبیب الهیست و ما را دنیا به پیروی از او می شناسند.پیامبری که کاملترین دین الهی را ابلاغ کرد و به بهترین صورت وظیفه رسالت را در عمر شریف خویش به انجام رساند و امروز بعد از ۱۴۰۰ سال ما صاحب دینی هستیم که نسخههای شفابخش آن به برکت تلاش های پیامبر به دست ما رسیده و تا روز قیامت بهترین و بیشترین کارایی ها را دارد. دینی که سعادت دنیا و آخرت ما را تضمین کرده؛ ولی در کنار این ویژگیها وقتی با خود خلوت می کنیم و نگاهی به کوچه و خیابان و بازارها می اندازیم؛ کمتر بوی تبعیت از این آیین رستگاری و پیروی از آن دلسوزترین طبیب را حس میکنیم. کمتر رسم مسلمانی و سنّت نبوی را میبینیم. مگر آمار طلاق، خیانت و تجاوز بالا نرفته و روز به روز شاهد آشکار شدن اختلاسی جدید نیستیم؟ چرا باید درگیر مشکلاتی چنین باشیم؟ ریشه این نامسلمانیها و نا بسامانیها کجاست؟ درست است که آخر الزمان شده و فتنهها و هجمههای جنگ نرم ما را مورد هدف قرار داده، اما کجای کار تقصیر ماست و ما کم گذاشتیم؟ حضرت محمد(صلیاللهعلیهوآله) پاسخ این پرسشها را در سه عامل عنوان کردند. سه عاملی که سبب هلاکت و فلاکت امّت پیامبر معرفی شده و حضرت از بروز آنها در بین پیروانش بیمناک بودند؛ عواملی که به آنها میپردازیم.اولین عامل را پیامبر "شُحّاً مُطاعاً" معرفی کردند. یعنی طمعی که با بخل همراه باشد و پایان نپذیرد. یعنی حرص و آز، یعنی ثروت برای ثروت و نه ثروت برای خدمت یا ثروت برای تولید. اگر ثروت را برای تولید، خدمت یا کارآفرینی بخواهیم؛ به آن طمع نمیگویند و بلکه ثروتی است که چرخ های اقتصادی را می چرخاند و به پول ملی ارزش می بخشد، تورم را کاهش داده و کارها را سامان می دهد. کسی که دنبال چنین اهدافی باشد؛ طمع کار نیست و هیچ گاه به خود اجازه نمی دهد تا دست به اختلاس بزند یا به دنبال کسب ثروت از راه های نامشروع باشد. اما اگر ثروت اندوزی به خودی خود هدف باشد؛ فرد تنها به بیشتر شدن حساب ها و دارایی ها، آن هم در خارج از کشور می اندیشد و به فکر کسب حلال یا برگرداندن پول در چرخه اقتصادی نیست.این اولین عاملی است که پیامبر از آن بر امت خویش ترسیده و اگر ما کمی چشمان خود را باز کنیم می بینیم که تا چه حد گرفتار آن هستیم. این طمع مخرب را می توان با طول اَمل یا داشتن آرزوهای بلند پیوند زد. صفت زشت و ناپسندی که از خودخواهی نشأت میگیرد و اهداف فردی را بر خیر و صلاح اجتماعی ترجیح میدهد. در چنین شرایطی است که فرد به خود اجازه دزدی و استفاده از اموال نامشروع را میدهد یا برای انجام انواع خیانتها و گناهان اقدام میکند. باز در حدیث دیگری پیامبر از گرفتار شدن امتش به این مورد نیز بیان خطر کردند و آن را سبب فراموش شدن آخرت و آخرت محوری از زندگی مسلمانان برشمردند»
متن کامل در اینجا قابل مشاهده است.